- آخرین بار کی [سیگار] کشیدی؟

- یادم نیست.

- غلط کردی. به نظر میاد اخیرا کشیده باشی.

- نه، ترسی ندارم... 

- ترس که نه ولی عواقب داره چون منم میکشم.

- تنها دلیلی که نمی کشم واسه احترام به مادرمه.

- پس من چی؟ [وا رفته]

- ربط نده! [نیشخند]

- منم خوشم نمی آد تو بکشی ولی تو فقط واسه مادرت نمی کشی؟

- هوم

- خیلی [...] ای! یعنی واسه من مراعات نمی کنی؟ [داد]

- تو خودت بهت بدن می کشی.

- چرا الکی ربط میدی؟ نه نمی کشم چون یکبار کشیدم دیدم چی گفتی! [دل ِ پُر]

- خب... چیکار کنیم؟

- از همین حرفاته که آدم بهش برمی خوره. همین رُکی بیش از حدت. فکر نمی کنی به آدم برمی خوره!

- عجب! آقا اصلا واسه تو نمی کشم. [خنده]

- من اینجام. تو جلوی من داری می گی من به خاطر تو نیست که نمی کشم. لااقل بذار برم بعد اینُ بگو. من به خاطر خودم نمی گم نکش. به خاطر سلامتی خودت می گم. من بهت اهمیت می دم ولی تو چی؟! [دلخوری]

- ای بابا...

+ به علاوه فحش های سانسور شدۀ خودم!