- وقایع نگار
 - دوشنبه ۷ تیر ۹۵
 - نظرات [ ۱۸ ]
 
طلبِ ببخش کرد
همان آدمکِ دیروزیِ راه گرفته در زندگیـ اَم
گفت که ببخشم... همه اَش را!
و همه اَش برای لحظه ای پیشِ چشمان َ م سُر خورد و مُرد.
گفتم به پاسِ شبِ قدر؟ حتماً باید شبِ قدرها باشند که قصدِ آدم شدن کنید؟
مصمم گفت بله.
فکر کردم او که در حقِ من بد نکرده بود...
و ایمان آوردم که شاید خاصیتِ شب قدر همین "مُردنِ بدی" باشد.
+ عکس اثرِ یک من عزیزِ و تشکرِ من برای یک هدیۀ به یاد گذاشتنی کم و بی اثرِ.
❤ :)
