سمفونی صد و چهل و هفتم: ضایع در ضایع :: سمفونی نجس ذهن یک قدیسه

سمفونی صد و چهل و هفتم: ضایع در ضایع

وقایع نگار
شنبه ۵ تیر ۹۵
Like ۵
نظرات [ ۱۵ ]

درد یعنی پسری که تا دیروز بهش می گفتی "ضایع"، امروز دوست پسرِ صمیمی ترین دوستتِ! :|

کلمات کلیدی :

کوتاه نوشت مثلا

نظرات (۱۵)

آکو لاد

شنبه ۵ تیر ۹۵
۱۹:۲۹

ضایع!

:))

ree raa

شنبه ۵ تیر ۹۵
۱۹:۳۰

:)))))) وای

ضایع تر اینجوری میشه که جلوی خود این دوستت هم قبلا ضایع بودن طرفو عنوان کرده باشی:)))

=))))

آره دیگه همون!

نبات ...

يكشنبه ۶ تیر ۹۵
۰۲:۱۸

عجب..حالا باز خوبه دوست پسر خود ادم نیست:)

اتفاقا موردِ برعکسَم پیش اومد... منتها خودم بعدا به این نتیجه رسیدم که چقدر راست میگفت دوستم!!

یک من

يكشنبه ۶ تیر ۹۵
۰۲:۵۹

چرا بهش می گفتن ضایع ..

خب بهتره دوستت روروشن کنی .. ساده ..

خیلی خیلی خیلی ممنونم منت سرم گذاشتی .. و نظر دادی ...

قلب و اینا

از خیلی لحاظا میشه گفت. حتی وقتی به هم نخورن دو تا گزینه...

"ضایع" خیلی معنیا داره!

یکیش به ظاهر ختم میشه.

از چه لحاظ روشن کنم؟ :))

خواهش میشه. وظیفس. :)

السا

يكشنبه ۶ تیر ۹۵
۱۲:۱۸

خیلی بده..بدترش اینه که اون پسر از حالت ضایع دراومده باشه و خوب شده باشه :)))

همون =))

این که یه درد دیگس بابا :))

اتفاقا امروز یه چیزایی دیدم حالا باید بهت بگم :O =))

اصلا میمونی :))

ree raa

يكشنبه ۶ تیر ۹۵
۱۴:۴۰

میخواستم یه سری فیلم به کسی معرفی کنم، بعد هرچی فکر میکنمممممممممم اسمش یادم نمیاد:/ یادمه وقتی دیدمش تو وبلاگ قبلی ازش نوشتم و تو دیده بودیش این بود که هلپ می پلیز:))

فیلمه که پسره به طور خانوادگی توانایی برگردوندن زمان رو داشتن یادته؟ پسره میرفت توی کمد و دستشو مشت میکرد... :))

اسمش یادته؟

فکر کنم فیلمِ About Time ُ بگی!

:))

البته زیاد این صحنه اشُ یادم نیست که میرفته تو کمد... ولی یادمه خانوادگی این خصلتُ داشتن!

ree raa