- وقایع نگار
- دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵
- نظرات [ ۱۵ ]
از شدتِ خنده های غلیظ ِ چند نفره ـمان پَس افتاده بودیم و غَـــــش غَـــــش چندین بار رفته و برگشته بودیم.
حتی اَثرات ـَش امروز سَرِ جلسۀ امتحان سختترین درسِ ممکن در رشته اَم نمود داشت.
لبخندهای گَل و گشاد...
چشم های خواب آلود حاصل از شب زنده داری...
می خواهم برای اولین بار بنویسم غَمی نیست...
اگر باشد، با حضورِ [ما] چند نفر خیالی نیست.
+ انتخابِ عکس نیازی به توضیح ندارهـ ؛ بر اساسِ سلیقه [فوق العاده شخصی] ِ !