گاهی اوقات 

باید حرف هاتُ تُند تُند Type کنی و بدون اینکه مُردد باشی، بفرستی

وقتیکه Seen خورد انگشتتُ رو Block نگه داری تا ...Is Typing شد، سریع کارتُ تموم کنی.

بدون اینکه وایسی...

بدون اینکه حرف آخرُ بخونی...

فکر به حرف آخر، ممکن ِ باز اُمیدُ توی تو بِکاره ولی الکی ِ ؛

چون اگر قرار بود نقش آدم خوبۀ داستانُ بگیره هیچوقت کارُ به اینجا نمی رسوند.

کُل ِ حرف آخر این ِ که به زور لباس آدم خوبَ رُ که واسش تنگم هست بپوشه و یکم دیگه بازی کنه یا تازه بدهکار بودن خودتُ به رُخت بکشه.

به هر حال دلم نمی خواست هیچ کدوم ِشُ بعد اون همه داستان پُر زخمت ببینم.

با اینکه فکر کنم حسرت خوندن حرف آخرش همیشه برام بمونه ولی ترجیح دادم خلاف عادت همیشگی احمق نباشم!